۱۲ فروردین ۱۳۹۱، ۱۱:۵۶

به مناسبت 12 فروردین/

نسبت مشارکت سیاسی و فرهنگ سیاسی

نسبت مشارکت سیاسی و فرهنگ سیاسی

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران مردم با حضور 98.2 درصدی خود در همه پرسی روز 12 فروردین 1358 نوع و سنخ نظام سیاسی مورد نظر خود را انتخاب کردند. در این بین، میان مشارکت سیاسی مردم و فرهنگ سیاسی نسبتی برقرار است.

انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 به بار نشست و با پیروزی انقلاب اسلامی زمینه مهم ترین همه پرسی تاریخ ایران، جهت تعیین نوع حکومت، فراهم شد. شعار اصلی انقلاب، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود که میلیونها ایرانی مسلمان در طول مبارزه ها در جای جای ایران اسلامی فریاد کشیده بودند. این شعارها، حکومتی را پایه ریزی می کرد که عدالت اسلامی، از هدفهای والای آن بود.

این امر در روز 12 فروردین 1358 محقق شد. در این روز، ساختار جدید سیاسی و اجتماعی، بر مبنای آرای اکثریت مردم (2/98 درصد) تثبیت شد و رسما نظام جمهوری اسلامی را، ملت مسلمان ایران تأیید کرد.

اما این پرسش مطرح است که در چه نوع فرهنگ سیاسی شاهد مشارکت مردمی هستیم. بر این اساس لازم و ضروری است که انواع فرهنگ سیاسی مورد ارزیابی قرار گیرد و نسبت آن با مشارکت سیاسی تبیین شود.

یک تقسیم بندی شناخته شده از فرهنگ سیاسی آن چیزی است که "وربا" و "آلموند" ارائه داده‌اند. خود "آلموند" نیز این مفهوم را درعلم سیاست به کاربرد. آلموند در تعریف خود از فرهنگ سیاسی معتقد است فرهنگ سیاسی الگوی ایستارها و سمت گیریهای فردی نسبت به سیاست در میان اعضای یک نظام است.

درتعریفی دیگر "سیدنی وربا" معتقد است که فرهنگ سیاسی از نظام اعتقادی تجربی، نمادهای معنی دار و ارزشهایی که معرف کیفیت انجام اقدام سیاسی هستند تشکیل می شود.

بر اساس تقسیم بندی صورت گرفته در خصوص فرهنگ سیاسی توسط این متفکران می توان نسبت مشارکت سیاسی با نوع فرهنگ سیاسی را مشاهده کرد. بر اساس تقسیم بندی صورت گرفته سه نوع فرهنگ سیاسی قابل شناسایی است. یکی فرهنگ سیاسی محدود؛ دوم، محدود(تبعی) و سوم، فعال(مشارکتی).

درفرهنگ سیاسی محدود، جهت گیری افراد نسبت به نهادها وساختارهای سیاسی فوق العاده ضعیف است و مردم تصور می‌کنند که نمی توانند در شکل گیری و دگرگونی هدفهای سیاسی مؤثر باشند. آنان تصویر نامشخص و مبهمی از نظام سیاسی در ذهن دارند و گرچه ممکن است در سطح محلی در تصمیم‌گیریها سهیم باشند، اما قادر به مرتبط ساختن این سیاستگذاریها به کل نظام نیستند.

به طور کلی می‌توان گفت در این نوع فرهنگ، علایق و تعهدات مشترک وجود ندارد و وفاداریهای قومی و محلی بر وفاداریهای ملی مرجح است.

در فرهنگ سیاسی منفعل(تبعی)، شهروند از نظام سیاسی و داده‌های آن به صورت سیاست عمومی(داخلی یا خارجی) کم و بیش اطلاع دارد، ولی به علت توسعه نیافتگی نهادهای بیان و تجمع خواستها، قادر به تأثیرگذاری در فرایند سیاستگذاری و تصمیم ‌گیری نیست. در این نوع فرهنگ، نخبگان سخنگوی منافع و هدفهای ملی هستند و سعی دارند برای حقانیت و توجیه سیاستهای اتخاذ شده، آنها را در چارچوب "منافع ملی" توضیح دهند.

اما نوع دیگری از فرهنگ سیاسی وجود دارد که در آن مشارکت فعال سیاسی وجود دارد. در فرهنگ سیاسی فعال یا مشارکتی، مردم به طور نسبی در نهاده‌ها(طرح خواستها و تقاضاها) و نیز داده‌ها(استراتژیها، قوانین، طبقه بندی و تقدم هدفها و منافع ملی) نقش دارند و نسبت به انواع رفتارهای سیاسی نخبگان حساسند. در فرهنگ مشارکتی از لحاظ روانی شهروندان بر این باورند که می توانند به نظام سیاسی کمک کنند.

البته باید توجه داشت که مشارکت حداکثری مردم درهمه پرسی روز 12 فروردین در ادامه فرهنگ سیاسی شکل گرفته در رژیم پهلوی نبوده است. بافت و ساختار غیر منعطف سیاسی در این رژیم هر گونه فعالیت و مشارکت مردم و نخبگان در ساختار و بافتار ساختار سیاسی را محدود می کرد.

از جنبه حضور نخبگان در آن باید توجه داشت چون گردش نخبگان در ساخت غیر منعطف سیاسی رژیم پهلوی صورت نمی گرفت همین باعث شد تا طیفی از نخبگان بیرون از قدرت باقی بمانند و در مراحل بعد از معترضان نظام سیاسی باشند.

تببین چرایی مشارکت بالای سیاسی در روز 12 فروردین سال 1358 را باید در شعارهای مردم در انقلاب اسلامی از جمله "استقلال، آزادی وجمهوری اسلامی" یافت. رهایی ازاستبداد داخلی واستعمار خارجی و برقراری حکومتی اسلامی در شعارهای مردم در انقلاب اسلامی ایران متجلی بود و از اینرو سنخ نظام سیاسی آتی باید در ادامه همین شعارها و خواستها(نهاده‌ها) تعیین می‌شد.

کد خبر 1566287

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha